آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار

در کنار روزنامه‌نویسی، گاهی نیز به شعرنویسی محکوم می‌شوم. این‌ درگاه را ایجاد کرده‌ام تا این شعرنویسی‌ها، در جایی گردهم جمع آیند؛ به قصد استفاده و آرشیوسازی خود و بهره دیگران. یاحق

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر نیمایی» ثبت شده است

درد است عاشقان

درد است عاشقان که مرا زوزه می‌کشد

در صبحگاه سرد زمستانی  ِ دگر


شور است عاشقان

شور است عاشقان که مرا پرسه می‌زند

در خوابگاه سرد بهارانه‌ای دگر


برخیز عاشقا!

این خوابگاه سرد

هم‌پای داغ شور جوانانه تو نیست


برخیز عاشقا!


هم‌پای تو منم

هم‌پای تو، تمام جوانانه‌های شهر

دربند

درْکه

و دود و قل‌قل همه سفره‌خانه‌ها

و پیچ‌های سرزده جاده شمال

و گم شدن میان ترانه، میان اشک

در هُرم  ماسه‌های پریشان ساحلی

در لابه‌لای بیشه و جنگل، میان ابر


برخیز عاشقا!

از خوابگاه سرد بهارانه‌ای دگر

برخیز...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۱۲:۱۰
عیسی محمدی