آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار

در کنار روزنامه‌نویسی، گاهی نیز به شعرنویسی محکوم می‌شوم. این‌ درگاه را ایجاد کرده‌ام تا این شعرنویسی‌ها، در جایی گردهم جمع آیند؛ به قصد استفاده و آرشیوسازی خود و بهره دیگران. یاحق

۳ مطلب با موضوع «ترانه/ترانه‌واره» ثبت شده است

کنار این خیابونی که سرده

کنار این خیابونی که تنهاس

تو می‌آیی به شهر ساکت من

و میلادت سرآغاز یه رؤیاس


میون جدول و سیمان و دیوار

تو سرسختی، ولی زیبا و تردی

میون این خیابون‌های زشتی

تو تنهایی، ولی بازی رو بردی


توی این بازی بس نابرابر

هزار برگ برنده دست تو بود

صدای تو صداهامونو گم کرد

که بغض صد پرنده دست تو بود


میون سنگفرش و کاشی و کفش

تو مثل روز روشن پا گرفتی

تمام حرمت این قصه بودی

که کم‌کم، کعبه رو از ما گرفتی


خدای زندگی بودی تو ای گل!

کنار کاشی و دیوار و جدول

و من تصویر این شهری که سرده

و تو تصویر یک رؤیا، از اول


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۲۳
عیسی محمدی

تو خسته، لب فروبسته، شکسته

به سمت کشوری سرسبز می‌ری

تو پشت مرزهایی که غریبه‌ان-

می‌مونی یا که می‌ری یا می‌میری!


کسی چشم‌انتظار اومدن نیست-

نه لبخندی، نه رویایی، نه جایی

نه راه پیش، نه راه پس- خدایا!

یه کاری کن، یه کاری کن، کجایی؟!



گوشواره ترانه:


تویی و غربت این کمپ‌ها و

صدای بی‌صدای نسل ما و 

تویی و کوله‌باری از «چرا» و

تویی و خاطرات تلخ ما و ...

***

بند دوم ترانه:


نه تقدیری، نه تفسیری، نه جرمی   

قرار ما نبود این‌جوری باشه

چه می‌فهمی تو حال مردی رو که-

غرورش تو غروب کمپ له شه!


چه می‌فهمی تو حال نسلی رو که-

به پای یه غرور محض سوختن؟

نه دیروزی، نه امروزی، نه فردا

تو مرز سرد یک تعلیق...  مردن-

***

گوشواره ترانه:


تویی و غربت این کمپ‌ها و

صدای بی‌صدای نسل ما و 

تویی و کوله‌باری از «چرا» و

تویی و خاطرات تلخ ما و ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۱
عیسی محمدی

دلم بی تاب رفتن شد

نمی فهمی تو حالم رو

یکی پیدا کنه امشب

جواب این سئوالم رو:


همه دنیا کنار من

ولی من دورم از دنیا

هوای سینه سنگینه

چه توفانی‌یه این دریا


باید پیدا بشه امشب

اونی که همنفس باشه

بفهمه درد زندون رو

شریک این قفس باشه


دارم می میرم از غصه

نمی فهمی تو حالم رو

ته فنجون این دنیا

به هم می ریزه فالم رو


بلیت اشک تو دستم

دلم بی تاب رفتن شد

رفیق عصر دلتنگی

دیگه وقت شکستن شد


طلسم شوم تنهایی

گرفته دامن من رو

یکی بشماره از اول

ترک های تن من رو


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۲۸
عیسی محمدی