آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار

در کنار روزنامه‌نویسی، گاهی نیز به شعرنویسی محکوم می‌شوم. این‌ درگاه را ایجاد کرده‌ام تا این شعرنویسی‌ها، در جایی گردهم جمع آیند؛ به قصد استفاده و آرشیوسازی خود و بهره دیگران. یاحق

۱ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

تو خسته، لب فروبسته، شکسته

به سمت کشوری سرسبز می‌ری

تو پشت مرزهایی که غریبه‌ان-

می‌مونی یا که می‌ری یا می‌میری!


کسی چشم‌انتظار اومدن نیست-

نه لبخندی، نه رویایی، نه جایی

نه راه پیش، نه راه پس- خدایا!

یه کاری کن، یه کاری کن، کجایی؟!



گوشواره ترانه:


تویی و غربت این کمپ‌ها و

صدای بی‌صدای نسل ما و 

تویی و کوله‌باری از «چرا» و

تویی و خاطرات تلخ ما و ...

***

بند دوم ترانه:


نه تقدیری، نه تفسیری، نه جرمی   

قرار ما نبود این‌جوری باشه

چه می‌فهمی تو حال مردی رو که-

غرورش تو غروب کمپ له شه!


چه می‌فهمی تو حال نسلی رو که-

به پای یه غرور محض سوختن؟

نه دیروزی، نه امروزی، نه فردا

تو مرز سرد یک تعلیق...  مردن-

***

گوشواره ترانه:


تویی و غربت این کمپ‌ها و

صدای بی‌صدای نسل ما و 

تویی و کوله‌باری از «چرا» و

تویی و خاطرات تلخ ما و ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۱
عیسی محمدی