آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار

در کنار روزنامه‌نویسی، گاهی نیز به شعرنویسی محکوم می‌شوم. این‌ درگاه را ایجاد کرده‌ام تا این شعرنویسی‌ها، در جایی گردهم جمع آیند؛ به قصد استفاده و آرشیوسازی خود و بهره دیگران. یاحق

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رباعی عاشقانه» ثبت شده است

رباعی اول:


لبیک به چشمان گرانبار شما

آوخ ز گلستان پر از خار شما

پاسوز تو ای دوست، چه بسیارانند

فریاد از این خیل گرفتار شما


رباعی دوم:

آن‌قدر هوای دیگران را داری

دیوانه‌ترین نام جهان را داری!

این سبک مرا به یاد مجنون انداخت

دستور زبان عاشقان را داری


رباعی سوم:


چیزی به شب و سپیده پیوندم داد

با آن‌چه ورای دیده؛ پیوندم داد

گفتم من و عشق!؟ بی‌هوا آمد و باز-

با آینه‌های چیده پیوندم داد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۱۱:۲۵
عیسی محمدی

رباعی اول:

میدان ولیعصر، در ساعت عصر

از گوشه پارک گفتگو تا پل نصر

هرجا بروم خاطره‌ات خواهد بود

از قلهک و چیذر و قبا تا شب قصر


رباعی دوم:

می‌بارم، اگر سبز اگر بی‌جان است

انگار تمامیت من ایمان است

می‌بارم و انتظار جبرانم نیست

دستور زبان من اگر باران است


رباعی سوم:
دنیا پر قیل و قال؛ ساکت بشوید!

مردان فسرده‌حال! ساکت بشوید...

از گفت شما بوی فضاحت جاری است؛

ای قوم بریده بال! ساکت بشوید....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۷ ، ۱۹:۲۵
عیسی محمدی

رباعی اول:


مصلوب دو چشمان ترت خواهم ماند

بی‌بال‌ترین! بال و پرت خواهم ماند

ای بوسه تو، مرگ تمامیت من!

سقراط غزلنوش لبت خواهم ماند!


 رباعی دوم:


این خاطره‌های خسته، کافی است مرا

آیینه زنگ بسته، کافی است مرا

من ماندم و آسمان و درویشی محض:

یک پنجره شکسته کافی است مرا


رباعی سوم:


مرموزتر از چراغ جادو شده‌ای

خاموش‌تر از دو چشم بی‌سو شده‌ای

ای عشق! چه بر شکوه نامت رفته است؟

آنگاه، که عاجزانه "تابو" شده‌ای


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۷ ، ۱۶:۴۳
عیسی محمدی