تو که نیستی/ شعر نو از عیسی محمدی
جمعه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۲۴ ب.ظ
تو که نیستی
زمان می ایستد
جهان می ایستد
و تمام جاده های پنهان می ایستد
تو که نیستی
سماور فلک خاموش است
لامپ های منظومه خاموش است
و برنج های خاطره ته می گیرند
بی آنکه قابل نگاه کردن باشند
گور پدر همه فمنیست های عالم
تو که نیستی
خانه، خانه نیست
و بیرون خانه، خانه نیست
و جهان، خانه نیست
و من
غریبه ای بیش نیستم که از سر پیچ های فراموشی می گذرم
۹۷/۰۶/۳۰