آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار
دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۲۵ ب.ظ

پوسانده‌اند جسم تو را خاک‌های سرد.../ شعری برای شهدای گمنام از عیسی محمدی

شعری که زمانی برای شهدای گمنام و شهدایی که پس از سال‌ها به میهن بازگشته بودند، سروده شده بود:


«از باغ می‌‌برند چراغانی‌ات کنند»

تا فخر بارگاه سلیمانی‌ات کنند

اکسیر عاشقی به نگاهت کشیده‌اند

مجنون عام و لیلی پنهانی‌ات کنند

تو، حجت موجه این قوم خسته‌ای

تا رقص، دور زلف پریشانی‌ات کنند

در غربتی عظیم؛ و بغضی چه ناتمام...

جمعی نشسته‌اند که مهمانی‌ات کنند

«بحری است بحر عشق، که هیچ‌اش کناره نیست»

حتی اگر به خاک غریبانی‌ات کنند

ای عابر غریب خیابان آسمان

جاماندگان چگونه غزل‌خوانی‌ات کنند؟

باز آمدی که مردم سرخ دو چشم ما

با اشک‌های خویش، بهارانی‌‎ات کنند

این سرزمین خشک به نام تو شد بهشت

از خاک می‌برند چنارانی‌ات کنند

پوسانده‌اند جسم تو را خاک‌های سرد

تنها به این بهانه که روحانی‌ات کنند

می‌بوسمت، اگرچه لبت طعم خاک داشت

تاوان عاشقی است؛ که بارانی‌ات کنند

قانون عاشقی است: «فروتر، فراتر است»

در خاک می‌کشند که خاقانی‌ات کنند

همسایه می‌شویم، کنار مزار تو

هرچند می‌برند که ربانی‌‌ات کنند



نوشته شده توسط عیسی محمدی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار

در کنار روزنامه‌نویسی، گاهی نیز به شعرنویسی محکوم می‌شوم. این‌ درگاه را ایجاد کرده‌ام تا این شعرنویسی‌ها، در جایی گردهم جمع آیند؛ به قصد استفاده و آرشیوسازی خود و بهره دیگران. یاحق

شعری که زمانی برای شهدای گمنام و شهدایی که پس از سال‌ها به میهن بازگشته بودند، سروده شده بود:


«از باغ می‌‌برند چراغانی‌ات کنند»

تا فخر بارگاه سلیمانی‌ات کنند

اکسیر عاشقی به نگاهت کشیده‌اند

مجنون عام و لیلی پنهانی‌ات کنند

تو، حجت موجه این قوم خسته‌ای

تا رقص، دور زلف پریشانی‌ات کنند

در غربتی عظیم؛ و بغضی چه ناتمام...

جمعی نشسته‌اند که مهمانی‌ات کنند

«بحری است بحر عشق، که هیچ‌اش کناره نیست»

حتی اگر به خاک غریبانی‌ات کنند

ای عابر غریب خیابان آسمان

جاماندگان چگونه غزل‌خوانی‌ات کنند؟

باز آمدی که مردم سرخ دو چشم ما

با اشک‌های خویش، بهارانی‌‎ات کنند

این سرزمین خشک به نام تو شد بهشت

از خاک می‌برند چنارانی‌ات کنند

پوسانده‌اند جسم تو را خاک‌های سرد

تنها به این بهانه که روحانی‌ات کنند

می‌بوسمت، اگرچه لبت طعم خاک داشت

تاوان عاشقی است؛ که بارانی‌ات کنند

قانون عاشقی است: «فروتر، فراتر است»

در خاک می‌کشند که خاقانی‌ات کنند

همسایه می‌شویم، کنار مزار تو

هرچند می‌برند که ربانی‌‌ات کنند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی