آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار
چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۱۹ ب.ظ

دلواپس من بودی/ شعر عاشورایی/ عیسی محمدی

دلواپس من بودی و چشمان تو می‌گفت
این را رگ من از لب لرزان تو می‌گفت
بی‌چشم تو این قافله تا حشر غریب است
این را نگه سرد و پریشان تو می‌گفت
روییدن تو بر سر ِ هر نیزه چه زیباست
شکرانهٔ بی‌پرده و پنهان تو می‌گفت
ناگه چه غریبانه در این دشت شکستی!
جوری که خداوند از ایمان تو می‌گفت
جوری که خدا از سخن ناب تو بارید
آنقدر که شهر از شب طوفان تو می‌گفت
گفتند همه از لب و از آب... ولی عرش-
از زمزمهٔ شام غریبان تو می‌گفت



نوشته شده توسط عیسی محمدی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار

در کنار روزنامه‌نویسی، گاهی نیز به شعرنویسی محکوم می‌شوم. این‌ درگاه را ایجاد کرده‌ام تا این شعرنویسی‌ها، در جایی گردهم جمع آیند؛ به قصد استفاده و آرشیوسازی خود و بهره دیگران. یاحق

دلواپس من بودی/ شعر عاشورایی/ عیسی محمدی

چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۱۹ ب.ظ

دلواپس من بودی و چشمان تو می‌گفت
این را رگ من از لب لرزان تو می‌گفت
بی‌چشم تو این قافله تا حشر غریب است
این را نگه سرد و پریشان تو می‌گفت
روییدن تو بر سر ِ هر نیزه چه زیباست
شکرانهٔ بی‌پرده و پنهان تو می‌گفت
ناگه چه غریبانه در این دشت شکستی!
جوری که خداوند از ایمان تو می‌گفت
جوری که خدا از سخن ناب تو بارید
آنقدر که شهر از شب طوفان تو می‌گفت
گفتند همه از لب و از آب... ولی عرش-
از زمزمهٔ شام غریبان تو می‌گفت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی