آینه‌های بی‌نوا

شاعرانه‌های عیسی محمدی؛ روزنا‌مه‌نگار

در کنار روزنامه‌نویسی، گاهی نیز به شعرنویسی محکوم می‌شوم. این‌ درگاه را ایجاد کرده‌ام تا این شعرنویسی‌ها، در جایی گردهم جمع آیند؛ به قصد استفاده و آرشیوسازی خود و بهره دیگران. یاحق

۱۶ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

رباعی اول:


بعد از تو بعید است که دل، دل بشود

دریازده شور، به ساحل بشود

شیر و عسل و بلبل و رودش با من

لبخند بزن؛ بهشت کامل بشود


رباعی دوم:


من می روم از شهر، صراطش با تو

پاشیدن آب و صلواتش با تو

بی نام «علی»، فرصت ماندن صفر است

توضیح تمام واضحاتش با تو


رباعی سوم:


پارو زده‌ام تمام این فاصله را

تا ختم کنم، تمام این غائله را

من «دور» شدم، هر چه تلاشم «بیش» است!

باید که چگونه حل کنم مساله را؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۰:۵۳
عیسی محمدی

این کاغذ شکسته دل، تا نمی‌خورد

رویای من به درد شماها نمی‌خورد

از مصر و نیل و حال خوش مردمش مگو

این قصه‌ها به درد زلیخا نمی‌خورد

زخم دل است و زخم زبان، آنقدر زیاد

که این دل، ز دل شکستن‌تان، جا نمی‌خورد

من پادشاه غربت خویشم، درنگ کن

این جاده‌های خسته، چرا پا نمی‌خورد؟

تنهایی بزرگ، فراخوان قلب ماست

شادی ما به درد شماها نمی‌‌خورد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۷ ، ۱۷:۲۶
عیسی محمدی

رباعی اول:


گفتند که دوران تو سر آمده است

سیمرغ مرا، دو دانه پر آمده است

اما هر صبح من خودم می‌بینم

مرغی که رمید، از سفر آمده است


رباعی دوم:


ساکت شده‌ای؛ عشق شنفتن دارد

لبریز خروشی؛ که تهمتن دارد

معطوف تو شد زندگی کوچک من

سودای غمت، ارزش مردن دارد


رباعی سوم:

یک حس عجیب، در دلم زنده شده

اویی که بزیست بی تو، بازنده شده

تنپوش غمت که بر همه زار زده

رختی است که بر تنم برازنده شده



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۷ ، ۱۴:۱۲
عیسی محمدی

رباعی اول:


چرخی بزن و باده ما را پر کن

این ساغر گلگون بلا را پر کن

برخیز و ز تصویر پر از جام خودت

این آینه‌های بی‌نوا را پر کن


رباعی دوم:


آتش بزن این خاطره‌های بد را

بر باد بده جام و غم بی‌حد را

در وادی اختیار، پاسوز توایم

آتش زده‌ایم، این همه «باید» را


رباعی سوم:


ای دوست، کدام آینه در حد تو بود؟

یا مرز کدام آینه، در حد تو بود؟

هر جا بروم، دوباره محکوم توام

از فرش به عرش، جملگی رد تو بود


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۷ ، ۱۴:۱۱
عیسی محمدی

رباعی اول:


در هرم نفس‌های تو جان خواهم داد

خود را به جهان، باز نشان خواهم داد

ای خاطره انگیزترین نام جهان!

با نام تو، ایمان به جهان خواهم داد


رباعی دوم:


ای سوته‌دل خسته من، خواب چرا؟

در قلب تو صد پیچ و دو صد تاب، چرا؟

تو قافله پر از تب خورشیدی

آوارگی یک شب مهتاب چرا؟


رباعی سوم:


تو، روح منی و من، تنم ای ساقی

در نام تو، خیمه می‌زنم ای ساقی

آغازی و پایانی از این شور مجوی

من عاشق عاشق شدنم ای ساقی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۷ ، ۱۳:۲۶
عیسی محمدی

رباعی اول:


مصلوب دو چشمان ترت خواهم ماند

بی‌بال‌ترین! بال و پرت خواهم ماند

ای بوسه تو، مرگ تمامیت من!

سقراط غزلنوش لبت خواهم ماند!


 رباعی دوم:


این خاطره‌های خسته، کافی است مرا

آیینه زنگ بسته، کافی است مرا

من ماندم و آسمان و درویشی محض:

یک پنجره شکسته کافی است مرا


رباعی سوم:


مرموزتر از چراغ جادو شده‌ای

خاموش‌تر از دو چشم بی‌سو شده‌ای

ای عشق! چه بر شکوه نامت رفته است؟

آنگاه، که عاجزانه "تابو" شده‌ای


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۷ ، ۱۶:۴۳
عیسی محمدی